با رسانه ای شدن تعداد افرادی که به عنوان کاندیدای انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه مسجدسلیمان بزرگ، پیش ثبتنام را انجام داده اند تعجب بسیاری از شهروندان برانگیخته شده و با شگفتی، سعی در بررسی علل این پدیده برآمدند.
عده زیادی با یادآوری تجربه های مشابه و متعدد از جمله در انتخابات دوره قبل مجلس در این حوزه انتخابیه و همچنین انتخابات دو سال قبل ریاست جمهوری، فزونی تعداد کاندیداها را به پدیده «کاندیدای پوششی» نسبت می دهند.
در مقابل برخی دیگر علیرغم تایید ضمنی این استدلال، با گوشزد نمودن این نکته که تعداد کاندیداها آنقدر زیاد است که توجیه آن ، فقط با یک دلیل را کافی نمی دانند و دلایل دیگری همچون؛
– تمایل برخی کاندیداها به مطرح شدن
– فراهم آوردن زمینه برای معاملات سیاسی- اقتصادی با کاندیداهای شناخته شده تر
– تمایل به تقابل با نمایندگان ادوار یا کاندیداهای مطرح شده
و . . . را نیز مطرح میکنند.
با توجه به اینکه برای رسیدن یک کاندیدا به کرسی نمایندگی مجلس شورای اسلامی ؛
– داشتن پشتوانه مقبولیت و حمایت اجتماعی (بر اساس طایفه/ موقعیت شغلی/ روابط گسترده اجتماعی/ و . . .)
– توانایی تأمین هزینه های پیدا و پنهان مرتبط با این فعالیت
– توانایی لابیگری برای آگاهی از چگونگی مصونیت از تیغ نظارت استصوابی
– و . . .
ضروری است و از عهده کاندیداها به جز تعداد انگشت شماری خارج است، این سوال پیش می آید که با علم به مطالب ذکر شده فوق، چه دلیلی برای افزایش چند برابری تعداد افراد متقاضی پیش ثبتنام بعنوان کاندیدای انتخابات وجود داشته است؟
از ورای دلایل مطرح شده از سوی اکثریت شهروندان شاید بتوان از وجه دیگری نیز این پدیده جالب را تبیین کرد و آن «رقابت بین دو دیدگاه ؛ تداوم توده سازی – توسعه آگاهی بخشی» است که میشود آنها را بر روی چیزی شبیه محور مختصات شرح داد.
اگر فرض کنیم بر روی محور افقی دیدگاه « تداوم توده سازی» و بر روی محور عمودی دیدگاه « توسعه آگاهی بخشی» را ترسیم کنیم هدف و همچنین موتور محرکه ای متفاوت برای هر کدام میتوان متصور شد.
در دیدگاه «تداوم توده سازی»، هدف حفظ وضعیت موجود در جامعه هدف (شهر، طایفه، گروه، و . . ) در یک خط سیر ثابت خواهد بود و موتور محرکه اش نیز ارزش های سنتی است که در قالب عباراتی مانند؛ لزوم رعایت احترام، لزوم رعایت اتحاد و . . . تجلی پیدا نموده و با ترسیم خطوط هویت بخش ویژگیهای انتسابی دایره خودی و غیر خودی را از هم جدا و دشمن های فرضی را نیز که تهدید کننده منافع و حیثیت و . . . نشان داده میشوند هم مشخص میکند. مهمترین شاخصه این دیدگاه نیز عبارتند از؛
– حمایت از «فرد یا افرادی» است که محور یا پاسدار چنین شرایط و دیدگاهی هستند.
– حفظ افراد جامعه هدف و افزایش کمّی تعداد همراهان براساس «اتحاد افراد و گروههای سنتی و توده سازی»
اینان در صورت اتحاد می توانند پیروز انتخابات شوند و جامعه را برای حفظ منافع خود در همین خط سیر ثابت نگه دارند.
علاوه بر اینکه کاندیداهایی که با هدف معامله سیاسی- اقتصادی با کاندیداهای مطرح تر پیش ثبتنام را انجام داده اند، در این گروه قرار می گیرند آن دسته از کاندیداهایی که با واژه و پسوند «پوششی» شناخته میشوند هم در این جناح خواهند بود تا در موقع نیاز و ضرورت خود را سپر بلای انتقاداتی سازند که به کاندیدای اصلی وارد میشود و با به فراخور توان به گُرزی تبدیل شوند که به صورت انتقاد و . . . بر سر کاندیداهای مطرح دیگر فرود آیند و حرفها و مسایلی را مطرح کنند که به دلایل مختلف خودِ کاندیدای اصلی نباید و یا نمیتواند بیان نماید.
اما در دیدگاه «توسعه آگاهی بخشی»، هدف افراد تغییر وضعیت موجود در جامعه خواهد بود و موتور متحرکه اش نیز ارزش های انسانی است که در قالب عباراتی مانند؛ لزوم شایسته سالاری، لزوم شناخت، لزوم توانمندی تجلی پیدا نموده و با محو خطوط تحدید کننده سنتی، بر ویژگیهای هویت بخش اکتسابی مانند؛ تحصیلات، توانمندی، سابقه عملکرد، خطوط فکری و نوع نگاه فرد به حقوق شهروندی تاکید مینماید.
در این دیدگاه با بررسی عقلانی شرایط جامعه و ضرورت های آن، تامین منافع عمومی در سایه آگاهی بخشی به خِرَد جمعی، در اولویت خواهند بود. موارد زیر رامی توان از مهمترین شاخصه های این دیدگاه برشمرد؛
– حمایت از «تفکری» که میتواند محور تغییر شرایط نامطلوب جامعه قرار گیرد.
– تلاش در جهت اشاعه این تفکر و جذب همفکران با هدف «اجماع کیفی هم اندیشان برای آگاهی بخشی»
کاندیداهایی که مباحثی همچون لزوم داشتن برنامه، آمادگی برای برگزاری مناظرات در انظار عموم را مطرح میکنند و با علم به امکان رد صلاحیت و یا عدم پیروزی در انتخابات حتی با احتمال تایید صلاحیت، با ابزار گفت و گو و در جهت آگاهی بخشی در همه موارد حقوق شهروندی تلاش می کنند را میتوان در این مقوله جای داد. اینان در صورت اجماع همفکران میتوانند توسعه کیفی در اندیشه و آگاهی شهروندان ایجاد نمایند که این مسأله را میتوان بزرگترین دستاورد و حتی پیروزی این گروه و بهترین خدمت به جامعه برشمرد و با رسیدن به این نقطه است که دوستداران آگاهی بخشی میتوانند بگویند؛
«رقصی چنین، میانه میدانم آرزوست»
تمایز این چنینی دیدگاه های کاندیداها، احتمالا می تواند به مشارکت سیاسی آگاهانه تر شهروندان کمک نماید