تاریخ : شنبه, ۳ آذر , ۱۴۰۳ 22 جماد أول 1446 Saturday, 23 November , 2024

آخرین اخبار

گروه های سیاسی و الیت ها اجازه دهند استاندار توانمندخوزستان با هدف توسعه استان ساختار مدیریتی را اصلاح نماید فرخ ناصری کریموند مدیر امور فنی شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب شد تحلیلی بر یک رخداد و تجلیلی از یک شریفمرد امداد به قلم د.عماد هلالی حاج عباس عربی نماد برتر منزلت مردمی غلامرضا جلیلی نیا رئیس ستاد یاران دکتر پزشکیان در استان خوزستان: دولت نشان داد به خوزستان نگاه ویژه دارد انتخاب استاندار خوزستان و چالش های پیش رو مسابقات آمادگی جسمانی قهرمانی استان خوزستان و انتخابی دومین المپیاد کشوری در اهواز برگزار شد رویکردهای گزینش استاندار (پی آمدهای رویکرد قومی ) رویکردهای گزینش استاندار ( با تاکید بر رویکرد قومی ) «زهره عالی‌پور» سرپرست سازمان خصوصی‌سازی شد مسجدسلیمان میزبان مسابقات شطرنج سریع (رپید) خواهد بود آگهی استخدام شرکت پتروشیمی مارون لزوم نقش پذیری جوانان در جریان های اجتماعی، توسعه و نظام مدیریت جدید استان خوزستان آغاز پذیرش دانشجوی بدون کنکور در مجتمع عالی آموزشی و پژوهشی صنعت آب و برق خوزستان سخنی چند با جناب اقای رئیس جمهور پزشکیان! سرپرست آموزش و پرورش ناحیه ۴ اهواز: درخشش دانش آموزان آموزش وپرورش ناحیه ۴ اهواز، با کسب ۳۴ رتبه زیر ۱۰۰۰ کنکور سراسری آیا خوزستان نیازمند استاندار توسعه گراست ؟! سرباز کردن زخم کهنه کارکنان رسمی استخدامی سال ۱۳۹۲صنعت نفت حمید بورد، گزینه مطلوب کارکنان نفت و تصمیم گیر بزرگ برای انتخاب مدیران نفتی یک مدیر اجرایی خوزستانی، استاندار جدید خوزستان میشود؟؟ جنوبی های تکنوکرات، “هم نوا” با وزیر نفت

16
به قلم شیروان نصراله پور

پرچم

  • زمان تقریبی مطالعه این خبر : 2 دقیقه
  • کد خبر : 6984
  • 01 اردیبهشت 1400 - 9:13
پرچم

دیدبان مسجدسلیمان : من سرم را پایین نگه داشته بودم . پشت خاکریزی به اندازه ی درازکش شدن .  رگبار تیر درست از بالای سرمان رد می شد . مراد نیم خیز شده بود ، تا به سمت مسعود برود . همین چند ساعت پیش دو برادر کنار هم قهقه می زدند و می‌خندیدند. نفس […]

دیدبان مسجدسلیمان : من سرم را پایین نگه داشته بودم . پشت خاکریزی به اندازه ی درازکش شدن . 

رگبار تیر درست از بالای سرمان رد می شد .
مراد نیم خیز شده بود ، تا به سمت مسعود برود . همین چند ساعت پیش دو برادر کنار هم قهقه می زدند و می‌خندیدند.
نفس در سینه ها حبس بود .
مراد گروه را رهبری میکرد . ما خط شکن بودیم . پرچم را مسعود با اصرار از برادرش گرفته بود .
هم او بود که باید می‌دوید و در کمینی جلوتر ازما و در پیشانی دشمن پرچم را می کاشت .
مراد بلند شد .فریاد های من که حالا زود است بعد او را می آوریم ،در او بی اثر بود و گویی نمی شنید . پیشانیش چند خط گره خورده و روی زانو به حالت نیمه خیز خود، به خاک سرد چنگ می انداخت .
دشمن پیشانی مسعود را زده بود ، اما پرچم نیمه افراشته هنوز جان داشت .
مراد مثل تیری که از چله رها شود ، در میان تیرها به سمت برادرش دوید .‌
بارها و بارها این کار را کرده بود . بچه ها به شوخی به مراد می‌گفتند تیر بند دارد و تیر بر او اثر نمیکند . و جمله ی مراد این بود که تیر بند من مسعود است .
حالا مسعود افتاده رو به آسمان و پرچمی که نیمه ایستاده بالای سرش نوحه میخواند .
من از لابه لای خاکریزی که خاکش در چشمانم فرو می رفت مراد را می‌دیدم . به مسعود و پرچم رسیده بود .
شلیک منوّر زمین را روشن کرد و من دیدم که پرچم در دستان مراد به آسمان بلند شد . کاملا در تیر رس با پیشانی که دیگر گره ای در آن نبود . رو به من ، پشت به تیراندازهای دشمن .

برای پاسداران راستین وطن

نوشته ؛ شیروان نصراله پور
عضو انجمن نویسندگان مسجدسلیمان جان

لینک کوتاه : https://didbanpress.ir/?p=6984
  • نویسنده : شیروان نصراله پور
  • منبع : دیدبان مسجدسلیمان
  • بدون دیدگاه

نظر دهید:

قوانین ارسال نظرات
  • نظراتی که در آنها از الفاظ زشت و رکیک استفاده شده باشد تایید نخواهند شد.
  • نظراتی که به صورت اسپم و تکراری فرستاده شوند تایید نخواهند شد.
  • نظراتی که جنبه تبلیغاتی و معرفی محتوای شخصی باشند و یا ربطی به موضوع پست مربوطه نداشته باشند حذف خواهند شد.
  • برای انتقادات ، درخواست ها و پیشنهادات خود از طریق فرم تماس با ما که مستقیم با پست الکترونیک سایت در ارتباط هست اقدام کنید.
  • نظرات ممکن است بدون پاسخ تایید شوند که در اینصورت باید منتظر پاسخ از سوی دیگر کاربران باشید.
  • نظرات فینگلیش تایید نخواهند شد.
  • جهت ارسال نظرات ، حتما آدرس ایمیل خود را به صورت صحیح و بدون www وارد کنید.