دیدبان پرس : یونس رفیعی منجزی کارشناس ارشد جامعهشناسی
در این دوران تنها راه برای انسان، رسانه های اجتماعی بود از جمله شبکه های تلویزیون. این گرایش میتوانست فرصتی برای آشنایی با سواد رسانه ای باشد و نوجوانان ما را به سمت آشنایی با تکنولوژی هدایت کند.اما از این فرصت و پتانسل استفاده نشد و این پناه آوری محض به تکنولوژی صرفا در امر بازی های رایانهای و پیام رسانی و اشتراک تصاویر ، اثرات منفی بر زندگی انسانها داشته است که نمی شود براحتی از آن چشم پوشی کرد.
یکی از آسیب پذیرترین گروه سنی که از این قرنطینه اجباری آسیب دید کودکان و نوجوانان بوده اند که فرصت شناخت جامعه و جامعهپذیری از آنها سلب شد و نتوانستند خود را در جامعه ای بزرگتر و با تعاملات گسترده تری از خانواده، درک کنند.
پس از فروکش امواج مرگ آور پیک های مداوم کرونا بالاخره مدارس باز شد و فرصتی برای تشکیل گروه های همسالان پدیدار گردید و دانشآموزان توانستند در کنار هم قرار بگیرند و این بازگشایی مدارس معجزه و عامل امیدواری خانواده به عنوان تنها راه نجات بود. البته مدارس نیز در کنترل و بهبود تمام فشارهای دوران کرونا ضعف هایی داشتند از جمله برنامه درسی ازپیش تعیین شده،کمبود نیرو به ویژه در بخش مشاوره در مدارس و….اما به هر نحوی که شد بار مسئولیت خود را انجام می داد.
با پایان تحصیل و شروع فصل تابستان بحث اوقات فراغت پیش آمد و در این اوضاع نابسامان اقتصادی، تبدیل به یک چالش بزرگ برای خانواده ها شده است.
هزینه های سنگین برنامه های اوقات فراغت خصوصا هنری آموزشی و ورزشی در کنار هزینه های بیش از تاب تحمل سفر و گردشگری به ناچار اقشار ضعیف یا – حتی امروزه متوسط – جامعه را به یک قرنطینه خودخواسته برای فرزندانشان سوق داده است و فرزندان به ناچار به سمت شبکه های اجتماعی کوچ کردهاند.
براساس برنامه ارزیابی سلامت بدنی وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت و درمان، کودکان ایرانی دارای اضافه وزن شده اند و برخی از صاحبنظران روانشناسی و مشاوره از افسردگی در میان این رده سنی احساس خطر کرده اند.
در میان که خانواده ها برای تامین نیاز اوقات فراغت خانواده دچار مشکل شده و سوال جامعه این است که مسئولیت اجتماعی نهادهای دولتی و خصوصی در این خصوص چیست؟
شرکت های خصوصی برای فرزندان کارگران و کارمندان خود به ویژه در شهرهای کم برخوردار چه برنامه ای دارند ؟
دولت با داشتن امکانات چه برنامه ای برای تابستان فرزندان خود داشته است؟
آیا سرانه های ورزشی کفاف نیاز کودکان و نوجوان را میدهد؟
آیا نهادهای فرهنگی توانستند کودکان و نوجوانان را جذب برنامه های خود کنند؟
سیاستگذاریهای اجتماعی در راستای این نیاز مهم چگونه است؟
متاسفانه گویا این امر مهم در جامعه در میان تمام مشکلات بزرگ دیده نمیشود. اما باید به حقوق کودکان و نوجوان احترام گذاشته شود. در غیر اینصورت نباید در آینده نسلی شاداب و پویا داشته باشیم، بلکه شاید نسلی منزوی و گوشه گیر داشته باشیم که استعداد های آنها شناسایی نشده است.