دیدبان مسجدسلیمان : نفت و مسائل اجتماعی و فرهنگی متاثر از آن در شرکت شهرهای نفتی ایران فصل مشترک کارهای آذرآیین است و داستان هایش یا در آن جغرافیای نفتی اتفاق می افتد یا در جغرافیایی دیگر برای کسانی که از آن شرکت شهرها آمده اند.بدین ترتیب است که در «شب مشوش» نیز همچون آثار قبلی او، خواننده با حال و هوای شرکت-شهر نفتی مسجدسلیمان و مردمان جنوب همراه و همگام می شود. گاه در بازخوانی خاطرات متصدی یک «دستگاه» کپی اداره آموزش و پرورش در شرکت شهر نفتی و گاه، در بازخوانی «سال های دور» با یک راننده تاکسی جنوبی در نزدیکی میدان انقلاب تهران.
این داستان نویس صاحب سبک، حداقل ۵۶سال از عمر ۷۴ساله خویش را قلم زده و داستان نوشته و انتشار کتاب جدیدش در خارج از کشور را(به هر دلیل و علت که بوده)از این نگاه می توان به فال نیک گرفت که گرچه او در بین کتاب خوانان ایرانی نام ناشناخته ای نیست، اما انتشار کتاب جدیدش در اروپا و ارائه و فروش آن از طریق سایت معتبر «آمازون»، آنهم در شرایطی که وضعیت نشر کتاب در داخل کشور را همگان می دانیم، فرصتی ارزشمند برای شناخت بیشتر فارسی زبانان سراسر جهان با داستان های این نویسنده را فراهم می کند.
قباد آذرآیین، متولد سال۱۳۲۷ در شهر نفتی مسجد سلیمان است که سال ها به جبر زمان ترک زادگاه کرده و در تهران زندگی می کند و می نویسد.
او اولین داستانش در سال۱۳۴۵ در نشریه ی «باران» در رشت منتشر کرد و پس از آن در نشریات ادبی آن روزگار و مهمتر و بیشتر از همه در «خوشه»، آثار متعددی از او به چاپ رسیده است.
آذرآیین، نخستین کتابش را در سال۱۳۷۹ به چاپ رساند. «حضور»، «شراره بلند»، «هجوم آفتاب»، «روزگار شاد و ناشاد محله نفت آباد»، «چه سینما رفتنی داشتی یدو!»، «داستان من نوشته شد»، «عقرب ها را زنده بگیر»، «از باران تا قافلهسالار»، «من… مهتاب صبوری»، «فوران» و «توله های تلخ» از دیگر آثار او به شمار می آیند که فصل مشترک تمامی آنها، چنانچه خود بارها در مصاحبه هایش گفته است، تجربه ی زیسته ی داستان نویسی متولد و اهل یک شرکت شهر نفتی در جنوب غرب ایران، با تمامی تاثیرات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی ناشی از زیست و حضور در چنین شرکت-شهرهایی مدرن در زمان و مکانی سنت زده وتداوم این تاثیر و تأثر تا امروز است.
پیش از این و از میان کارهای او، داستان ظهر تابستان از مجموعه «شراره بلند» در جایزه گلشیری برگزیده شد.همچنین مجموعه داستان «هجوم آفتاب» نیز یکی از هشت نامزد دریافت جایزه ادبی جلال آلاحمد در سال۱۳۸۸ بود و جایزه کتاب فصل را برای آذرآیین به همراه داشت.
«کرونا» مصیب بارترین و سخت ترین و متفاوت ترین تجربه ی همه جهانیان در چند سال گذشته بود و هست. قرنطینه و تنهایی اما، فرصتی نیز به اهل قلم داد تا نوشته های پراکنده خود را بازخوانی و بازنویسی کنند و برای آذرآیین نیز همین گونه بود. خصوصا اینکه داستان «شب مشوش»، که عنوان کتاب نیز وامدار همین داستان است، بنوعی مکاشفه ی نویسنده در چنین ایامی است.
«شب مشوش» را انتشارات «پیام» در کشور آلمان در قطع رقعی و ۳۵۴صفحه منتشر نموده و طرح جلد آن را نیز دیگر فرهنگ مدار هنرمند ایرانی، «بهرام داوری» پیشتر انجام داده بوده و به انتخاب آذرآیین وناشر برای جلد این اثر جدید استفاده شده است.
این مجموعه داستانی در عین حال دارای ویژگی ها و جذابیت هایی است که ایرانیان و فارسی زبانان مخاطب و خواننده ی آن الزاما نباید تجربه های زیسته ی مشابهی داشته باشند. داستان هایی که در عین تلخی گاه و بیگاه، از طنز قلمی همواره و گاه ناخودآگاه نویسنده نیز بی بهره نیستند. تلخ و شیرینی رئالیستی و واقعی، درست شبیه زندگی هرکدام از ما در هر نقطه از جهان.
مجموعه داستان «شب مشوش» با شماره شابک۹۷۸۳۹۴۹۷۱۵۱۲۹ در سایت آمازون (صفحه ویژه کشور آلمان) قابل دستیابی و سفارش خرید بوده و راحت تر از آن، از طریق خود انتشارات به نشانی ایمیل:
goethehafis@t-online.de
نیز قابل سفارش و خرید است.
و دیگر اینکه؛ دنیا کوچکتر از آن شده که علاقه مندان به خوانش این کتاب در داخل ایران نیز زیاد منتظر بمانند.