دیدبان پرس: محسن زمان پور؛ اعتراضات احدی از کاندیداها و نماینده فعلی مجلس در صحن علنی، از جمله نکات قابل توجه و دخیل در تعیین روند انتخابات به شمار میآید.
صرفنظر از نتیجه امر بازندگان این مصاف نفس گیر میبایست از منظر آسیب شناسی جوانب امر را بسنجند و برای آینده انتخاباتی خود از این رهاورد توشه ای برگزینند.
یادآور میشود در زمان نگارش این متن هنوز نتیجه اعتراضات ثبت شده و تایید نهایی شورای نگهبان برای حوزه انتخابیه مسجدسلیمان، لالی، هفتکل و اندیکا صادر نشده است.
نگارنده در این نوشتار سعی دارد به زوایایی که دور از اذهان ارکان انتخاباتی ستادها، لیدرها، کاندیداها و سایر عوامل دخیل در انتخابات، به وقوع پیوسته اشاره کند.
همچنین سعی شده است پیشنهاداتی جهت انجام فرآیندهای تبلیغاتی در آینده ارائه شود.
اولین و مهمترین عامل در شکست کاندیداها، عدم درک مناسب از محیط پیرامونی و عمل نکردن به اصل نیاز/پاسخ برای عموم مردم میباشد. با نگاهی به تبلیغات فاقد برنامه اکثر کاندیداها مشخص میشود که عملا هیچ کاندیدایی از برنامههای خود بطور شفاف پردهبرداری نکرد و در واقع پاسخی برای نیازهای موجود در اذهان مردم حوزه انتخابیه فراهم ننمود.
دومین مورد توجه صِرف به جذب چهرههای سیاسی نه چندان خوشنام و یا برخی زعمای تاریخِ مصرف گذشتهی طوایف بود که با نگاهی به آرای صندوقهای اخذ رای در مناطق مختلف شهرها مشخص میشود که این افراد در نگاه مردم دیگر وجاهت و مقبولیت قبلی را نداشته و حتی وجودشان موجب ریزش آرا میباشند.
سومین موضوع عدم تشکیل یک کمپین انتخاباتی منسجم همراه با فلوچارت و شرح وظایف برای کمیتهها است. کمپینی که تمامی اقشار جامعه را زیر چتر خود گرفته و در پروسه فصل تبلیغات و انتخابات به اقدام و عمل بگیرد.
چهارمین مورد تخریب بی اندازه رقبا با استفاده از ایده «بهترین دفاع حمله است» بود، که نتیجه عکس داد و طرفداران در فضای مجازی به جای جلب آرا خاموش به دنبال سرکوب مخالفان خود بوده و از معرفی کاندیدای مدنظر خود بازماندند.
پنجمین گزاره توهم پیروزی یا خود برترپنداری است. طرفین کارزار انتخاباتی معتقد بودند بدون حمایت برخی افراد خوشنام و صاحب سبک و به جای ایشان استفاده از همان چهره های به ظاهر مطرح میتوانند مسیر پیروزی را هموار و به راحتی طی نمایند.
ششمین مطلب، مبحث مهم رقیب پژوهی است. عدم شناخت رقبا، ندانستن توانایی و ظرفیت آنها و نحوه مواجهه با ایشان در گفتگوها و مناظرات انتخاباتی از جمله علل شکست در انتخابات لحاظ میگردد.
هفتم نداشتن گفتمان مناسب و برندینگ انتخاباتی است. غالبا کاندیداها گفتمان را با شعائر یا وعده ها اشتباه میگیرند. اما منظور از آن هدف و ایدیولوژی سراسری کارزار انتخاباتی است بدون در نظر گرفتن تاکتیکها!
این موارد و مواردی از این دست را میتوان از جمله علل شکست کاندیداهای سرشناستر در میدان انتخابات عنوان نمود.
حال سوال این است که از این تجربهها چگونه باید برداشت درستی داشته باشیم؟ و راهکار ما برای روزهای آتی چیست؟
در اینجا به صورت مختصر به چند مورد که کاندیداها در فصول آتی باید بدان توجه کنند اشاره میشود:
۱. نیازهای جامعه مدنی تعیین و پاسخ مناسب تهیه شود. مهمترین موضوع در کمپین انتخاباتی شناخت جامعه مدنی و ارائه طرح و برنامه مناسبِ حال و هوای ایشان است.
۲. از چهرهای سوخته انتخاباتی فاصله گرفته و جوانها و افراد خلاق و خوشنامی که صاحب ایده و برنامه هستند را بیشتر مدنظر قرار دهیم.
۳. کمپین انتخاباتی با فُرمت تجربی قوی تشکیل دهیم.
۴. زمانیکه تخریب حریف را شروع میکنیم عملا راه را برای تخریب خود باز میکنیم. چون رقیب در صدد مقابله به مثل برمیآید و لاجرم ما هم مجبور به دفاع میشویم و اینجاست که رقبا از پاسخهای احساسی و جانبدارانه ما هم میتوانند مجددا و مکررا علیه خودمان استفاده کنند.
۵. از توهمات بیهوده دست برداریم. واقعیتها را هر چه قدر تلخ، بشنویم و بپذیریم. اطلاعات درست در اختیار تیم ستادی قرار دهیم و در کل بدون دستیابی به پیروزی، توهم آنرا در سر نپرورانیم. نقطه مقابل «توهم پیروزی» ؛ بدبینی است. این نکته به ما در جهت توسعه کارزار انتخاباتی کمک شایانی میکند.
۶. رقیب پژوهی و اطلاعات درستی از رقبا داشته و نظرسنجی برگزار کنیم.
۷. تیم تشکیلاتی خود را صاحب گفتمان و برند خاص خود کنیم.
در مطالب بعدی به نحوه تشکیل یک کمپین یا کارزار انتخاباتی قوی که ما را چند گام از دیگر رقبا جلوتر میبرد، میپردازیم.