دیدبان مسجدسلیمان : پنجم خرداد هر سال، سالروز فوران نفت از چاه شماره یک نفت مسجد سلیمان است و در این زمینه تاکنون مطالب، گزارش ها و کتاب ها و آثار زیادی منتشر گردیده از جمله در زمینه ادبیات داستانی می توان به رمان”فوران”نوشته ی قباد آذرآیین اشاره کرد که در آستانه چاپ سوم قرار دارد.به چاپ سوم رسیدن یک اثر داستانی، در شرایطی که همگان از بازار کتاب ایران خبر داریم نشانده ی اهمیت و تاثیرگذاری این روایت داستانی از یک رویداد تاریخی مهم در ایران و منطقه است.
پارادوکس سنت و مدرنیزاسیون در این شهر نفتی و حضور استعمار نفتی با هر دو وجهه آن یعنی از یکسو بهره برداری و منفعت طلبی استعماری و از سوی دیگر عمران و آبادانی ناشی از حضور استعمار(چنانچه از معنای واژگانی آن نیز قابل برداشت است)منشاء رویدادها، حوادث، اتفاقات و خلق خاطراتی شد که مرور آنها بسیار قابل توجه و تامل است.خصوصا که راوی آن صاحب قلم توانمند و باسابقه ای همچون قباد آذرآیین باشد.آذر آیین، پیش از “فوران” آثار ارزشمند دیگری چون: روزگار شاد و ناشاد محله نفت آباد، داستان من نوشته شد، از باران تا قافله سالار، چه سینما رفتنی داشتی یدو، هجوم آفتاب (برنده جایزه ادبی گلشیری) و حضور (اولین اثر منتشر شده آذرآیین) را در قالب رمان و داستان به مخاطبان و علاقمندان به داستان و رمان ایرانی ارائه نموده است.
پربیراه نیست اگر کتاب “فوران” را جوشش و فوران تاریخ شفاهی و روایت وی از زندگی نفتی خصوصا زندگی طبقه فرودست جامعه ی سنت زده غرق در مدرنیزاسیون نفتی در یک قرن اخیر بدانیم!
گرچه غمی نوستالژیک در جای جای اثر مشهود است، اما نکته جالب داستان اما این است که در متن آن، روایات شیرین و طنز و لحظات شاد نیز کم نیستند و غم و شادی در کنار یکدیگر، فراز و فرود یک شهر نفتی و مردمانش را به تصویر کشیده است. روایتی تاریخی از زندگی مردمانی سنت زده در یک فضای مدرن و تغییر روحیات ایشان پا به پای ایجاد مدرنیزاسیون که تاریخ و سرنوشت این شهر و البته در صورت بی توجهی فرجام نافرجام کشوری است که همچون شهر خود، میوه و ثمری جز نفت نداشته باشد!
فوران واجد زیباترین لحظات دراماتیک و نوستاثریک بدیع، پرکشش و خواندنی است که از وجوه گوناگون ادبی، مردم شناسانه و جامعه شناسانه و البته تاریخی قابلیت نقد و بررسی دارد.”بختیار البرزی” شخصیت اصلی بخش اول کتاب، راوی خاطراتی از زندگی و کار در کمپانی نفت برای خانم پرستار زمخت، اما مهربان بالین خود در آخرین شب زندگی اش است و زندگی خود و خانواده و هم ولایتی ها و هم تبارانش را از تولد تا مرگ و یا همچنان در بقای ایشان واگو می کند.
در جای جای داستان و به فراخور فراز و فرود داستان، راوی اشاراتی نیز به فرهنگ فولکلوریک، اشعار، متل ها، افسانه ها و لالایی ها، باورهای خرافی و تفکرات سنتی و واگویه های شادی و عزای مردمان ساکن و شاغل در شرکت شهر مسجدسلیمان را نیز به تصویر می کشد که در نوع خود جالب و خواندنی است.
فوران واجد زیباترین لحظات دراماتیک و نوستاثریک بدیع، پرکشش و خواندنی است که از وجوه گوناگون ادبی، مردم شناسانه و جامعه شناسانه و البته تاریخی قابلیت نقد و بررسی دارد. علاوه بر آن بواسطه ساختار اپیزودیک و ویژگی های دراماتیک، از قابلیت تصویری و سینمایی نیز برخوردار است.خصوصاً اینکه تصویر سازی نویسنده در این اثر به گونه ای است که با آغاز خوانش آن دل کندن از ادامه خواندن و حواله ادامه آن به فرصتی دیگر برای خواننده سخت و دشوار خواهد بود!
رمان فوران در قطع رقعی و در ۲۸۸ صفحه از سوی نشر هیلا، از گروه انتشاراتی ققنوس، به بازار نشر ارائه شده و در آستانه چاپ سوم قرار دارد.