به گزارش امریکن کانزرواتیو، خبرگزاری دولتی “تاس” روسیه در تاریخ ۱۳ دسامبر گزارش داد که دیستوپیای اورول در پلتفرم LitRes یک فروشنده آنلاین صوتی و کتاب الکترونیکی روسی رکورد مجموع فروش کتابهای الکترونیکی داستانی در سال ۲۰۲۲ میلادی را شکسته است و به عنوان دومین کتاب دانلود شده پرطرفدار در جهان شناخته میشود. با ادامه گزارشهای رسانههای غربی درباره مخالفت نیمی از جمعیت روسیه با ادامه جنگ در اوکراین این تصور ایجاد میشود که تبدیل شدن “۱۹۸۴” به پرفروشترین کتاب سال در روسیه به دلیل نارضایتی گسترده عمومی از رژیم پوتین است و این که روسها به این باور رسیده اند که کشورشان شبیه به اوشینیا در رمان “۱۹۸۴” شده است.
با این وجود، چنین نتیجه گیریای ممکن است اشتباه و یا دست کم زودهنگام و عجولانه باشد. با توجه به تداوم حمایت کماکان قوی از پوتین در داخل روسیه و تمایل آشکار روسها برای تحمل دشواریهای ناشی از جنگ طولانی مدت میتوان درک کرد که چرا خبرگزاری “تاس” هیچ ابایی از انتشار گزارش درباره تبدیل شدن “۱۹۸۴” به پرفروشترین کتاب سال روسیه نداشته است. نه LitRes و نه سایر کتابفروشان آنلاین در روسیه نیز در فروش “۱۹۸۴” تردیدی به خود راه نداده اند.
هم چنین، نکته جالب توجه آن است که نسخههای روسی “۱۹۸۴” برای فروش همگی توسط نویسندگانی که به طور رسمی مورد تایید وزارت فرهنگ روسیه هستند ویرایش و معرفی شده اند.
“داریا تسلووالنیکوا” مترجم نسخه تازه “۱۹۸۴” از اواسط سال ۲۰۲۲ میلادی هرگونه اشارهای به شباهت بین اوشینیا و روسیه را از کتاب حذف کرده و استدلال میکند که نسخه امروزی “توتالیتاریسم لیبرال غرب” دقیقا با دیدگاه کابوس وار اورول مطابقت دارد. به گفته تسلووالنیکوا این نه روسیه بلکه دموکراسیهای “فاسد” و “لیبرال” غربی هستند که در سال ۲۰۲۲ میلادی واقعا توتالیتر (تمامیت خواه) هستند بدان معنا که سلطه عوامفریبان و پوپولیستهای مبتذل را اعمال کرده اند و مقاصد شرورانه را علیه روسیه در عرصه ژئوپولیتیک دنبال میکنند.
او در این باره میگوید: “اورول نمیتوانست در بدترین کابوسهای خود نیز تصور کند که دوران “توتالیتاریسم لیبرال” یا “لیبرالیسم توتالیتر” در غرب فرا خواهد رسید و افراد جدا شده و نسبتا منزوی از یکدیگر مانند یک گله حشمگین رفتار کنند”.
در نتیجه، به یاد داشته باشید که این نسخه ترجمه شده از “۱۹۸۴” در LitRes به فروش میرسد و رسانههای روسی آن را به شدت تبلیغ میکنند. “ماریا زاخارووا” سخنگوی ارشد وزارت خارجه روسیه در بیانیهای در ماه مه گذشته رویکرد کرملین در قبال “۱۹۸۴” را این گونه توصیف کرد:”سالها فکر میکردیم اورول در حال توصیف توتالیتاریسم است. آن دوران پس از گورباچف که از خود بیزاری و پذیرش ساده لوحانه تحقیر اتحاد جماهیر شوروی توسط غرب بود نشان دهنده تسلیم شدن در برابر تبلیغات غربی بوده است. چنین برداشتی از رمان ۱۹۸۴ یکی از جعلیات جهانی است. اورول درباره پایان لیبرالیسم نوشت. او نوشت که لیبرالیسم چگونه بشریت را به بنبست میکشاند”.
“زاخارووا” با نادیده گرفتن این واقعیت آشکار که زبان طعنه آمیز در سال ۱۹۸۴ اورول درباره رویدادها و شخصیتها (از جمله استالین به عنوان برادر بزرگ) به اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۴۰ میلادی میپردازد به این نتیجه رسید که اورول “درباره اتحاد جماهیر شوروی نمینوشت بلکه درباره جامعهای نوشته بود که در آن زندگی میکرد”.
رویکرد زاخارووا در مورد اثر “۱۹۸۴” از سوی وزارت فرهنگ روسیه نیز مورد تایید قرار گرفته است. “دیمیتری کیسلیوف” مجری تلویزیون دولتی روسیه گفته است:” اقدامات روسیه در اوکراین در اصل ضد جنگ هستند”. “سرگئی لاوروف” وزیر خارجه روسیه بارها حمله آن کشور به اوکراین را در کرده و اشاره میکند که اوکراین یک ناحیه “برادر” است که باید به “جهان روسی” بازگردانده شود.
تلاش برای منطقی جلوه دادن حمله روسیه علیه اوکراین و دفاع از سلطه کرملین بر حوزه نفوذ و کارزارهای توسعه طلبانه در استدلال “لاوروف” نمایان است.
مطمئنا هر دو توضیح ذکر شده برای محبوبیت “۱۹۸۴” حاوی بخشهایی از حقیقت هستند. افزایش نارضایتی سیاسی و سرخوردگی از رژیم فعلی تحت ریاست “ولادیمیر پوتین” با مشاهده شباهتهایی بین دولت سرکوبگر که در رمان به تصویر کشیده شده است و فضای سیاسی فعلی روسیه بدون شک تا حدی به رونق فروش آن رمان دامن زده است.
با این وجود، به نظر میرسد که این رمان توسط دولت روسیه به عنوان بخشی از یک تلاش تبلیغاتی مورد استفاده قرار گیرد و از این کتاب برای حمله به غرب و نشان دادن روسیه به عنوان یک قربانی استفاده میشود و بدین وسیله اقدامات رژیم و کنترل رسانهها را توجیه میکند. این موضوعی غیر قابل انکار است.
سومین توضیح ممکن و احتمالا افسرده کنندهترین آن نیز میتواند این نکته باشد: آیا “ولادیمیر پوتین” و نهادهای روسی به این نتیجه رسیده اند که نوعی گلاسنوست ادبی کاملاً مجاز است، زیرا کاملا بی ضرر به نظر میرسد؟ این حدس را نمیتوان به راحتی رد کرد: کتابهای پیشتر “خطرناک” قلمداد شده در دوران اتحاد جماهیر شوروی مانند ۱۹۸۴ اکنون در کتابفروشیهای رسمی و مورد تایید دولت روسیه موجود هستند کتابهایی که از سوی وزارت فرهنگ روسیه تبلیغ میشوند و در نسخههای تازهای توسط انتشارات AST در مسکو منتشر شده اند.
این کتابها در دانشگاههای روسیه تدریس میشوند، زیرا برخلاف دوران شوروی ظاهرا دیگر تهدیدی برای یک رژیم “توتالیتر”، “لیبرال” یا “غیر لیبرال” محسوب نمیشوند.
“ماشا کارپ” زندگی نامه نویس روسی زبان اورول یک مهاجر ناراضی ساکن لندن و نویسنده کتاب آتی “جورج اورول و روسیه” که قرار است در اواسط سال ۲۰۲۳ میلادی توسط انتشارات “بلومزبری” چاپ شود این موضوع را به خوبی بیان کرده است. او در بخشی از کتاب اش معروفترین دفاع اورول از آزادی اندیشه و بیان که مربوط به سال ۱۹۴۶ میلادی است را ذکر میکند.
اورول مینویسد: “دروغ مطرح شده از سوی دولتهای توتالیتر آن گونه که گاهی ادعا میشود مصلحت موقتی مانند فریبکاری نظامی نیست بلکه جزئی جدایی ناپذیر از توتالیتاریسم است چیزی که حتی اگر اردوگاههای کار اجباری و نیروهای پلیس مخفی نیز دیگر ضرورتی نداشته باشند کماکان ادامه خواهد یافت”.
“کارپ” هم چنین میپذیرد که دو توضیح اول پیشتر ذکر شده برای پرفروش شدن اثر ۱۹۸۴ حاوی حقایق جزئی هستند. او تخمین میزند که ۲۰ درصد از جمعیت روسیه که تعداد آنان حدود ۳۰ میلیون شهروند است بی سر و صدا در برابر پوتین تا درجات مختلف مخالفت میکنند و به طرق مختلف مایل هستند روسیه را “غربی تر” ببینند. او اشاره میکند که این به معنای حمایت از مواضع غرب و یا مشارکت در جنگ اوکراین نیست که هنوز حمایت عمومی و صریح بسیار کم تری از آن وجود دارد. او هم چنین تخمین میزند که دست کم ۳۰ درصد از روسها حامیان قوی پوتین هستند که متشکل از “فاشیست ها، نژادپرستها و طرفداران احیای امپراتوری تزاری” هستند.
کارپ خاطرنشان میسازد که نبرد برای تصاحب روح آثار اورول چندین سال است که در روسیه ادامه دارد. نام اورول در میان روسهای مخالف پوتین و مخالف جنگ اوکراین پرکاربرد است. در خارج از روسیه نام او و. آثارش در برنامههای رادیویی و در روزنامههای آنلاین ذکر میشود. از اورول هر روز در فیس بوک، توییتر، وبلاگها و هم چنین در روزنامهها و رادیوهای روسی یاد میشود. با این وجود، بخش عمده روسها به این رسانهها دسترسی ندارند حتی پیش از آغاز جنگ اوکراین نیز کمتر رسانهای در روسیه از حکومت آن کشور انتقاد میکرد و به رسانههای منتقد برچسب “عامل خارجی” زده میشد. هم چنین روسها نمیتوانند به برنامههای آنلاین روسی زبان از بی بی سی گرفته تا صدای امریکا گوش دهند. البته اگر آنان مشترک سرویس آنلاین روسی تلگرام باشند میتوانند این کار را انجام دهند، اما عملکرد کاربران در آن رسانه اجتماعی به آسانی قابل ردیابی و نظارت از سوی حکومت است.
با این وجود، همان طور که ارقام فروش رمان “۱۹۸۴” نشان میدهند که در روندی بیش از یک دههای اورول به نویسندهای مورد توجه در روسیه تبدیل شده است. در اوایل سال ۲۰۱۵ میلادی منابع مختلف روسی از جمله باشگاه کتاب روسیه، اتحادیه کتاب روسیه، انجمن ناشران روسیه و کتابفروشیهای آنلاین مانند ozon.ru و labirint.ru گزارش دادند که افزایش فروش “۱۹۸۴” در روسیه روندی قابل مشاهده است. برای مثال، در گزارش کریسمس در سال ۲۰۱۵ میلادی اعلام شد که ترجمههای اثر “۱۹۸۴” در مجموع در ۸۵ هزار نسخه در روسیه به فروش رسیده اند و باعث تبدیل این رمان اورول به یکی از ده کتاب پر فروش در روسیه شده است.
با توجه به این که صعود رمان ۱۹۸۴ به جایگاه پر فروش در سال ۲۰۱۵ به دنبال تهاجم کریمه و الحاق آن منطقه به فدراسیون روسیه در سال ۲۰۱۴ میلادی رخ داد و پس از آن چهار استان اوکراینی دیگر نیز در سال ۲۰۲۲ میلادی به روسیه ضمیمه شدند این اختلال وجود دارد که ترکیبی از عوامل یکسان در فروش بالای آن رمان تاثیرگذار بوده اند.
رمان ۱۹۸۴ تا سال ۱۹۸۸ در اتحاد جماهیر شوروی تقریبا چهار دهه پس از اولین انتشار آن در غرب منتشر نشد. حتی پس از انتشار نهایی نیز آن کتاب تنها در اختیار تعداد معدودی از ایدئولوژیستهای حزب کمونیست شوروی در وزارت فرهنگ آن رژیم قرار داشت و حتی در محافل حزبی مورد مطالعه و بحث قرار نگرفت.
این رمان سابقه طولانی مدت ممنوعیت و سانسور در اتحاد جماهیر شوروی را داشت رژیمی که انحلال رسمی آن در کریسمس ۳۲ سال پیش در تاریخ ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱ میلادی به طور گسترده با روحیه پیروزی ساده لوحانه به عنوان تولد “نظم نوین جهانی” و “پایان تاریخ” در سراسر غرب جشن گرفته شد.
در آن زمان هیچ شوروی شناس برجستهای در غرب تصور نمیکرد که یک کارمند کمتر شناخته شده در حزب کمونیست یک سرهنگ ناشناخته کا گ ب تا پایان آن دهه به مرد قدرتمند روسی تبدیل خواهد شد که از نظر قدرت و دوام از زمان استالین به این سو بی همتا بوده است.
همانطور که “ماشا کارپ” در “جورج اورول و روسیه” مینویسد:”در فوریه ۲۰۲۲ میلادی روسیه یک جنگ جنایتکارانه تمام عیار را در اروپا آغاز کرد و از باج خواهی هستهای برای جلوگیری از مداخله سایر کشورها در جنگ استفاده نمود. دوران جدیدی از بی ثباتی بین المللی آغاز شده است و ما هنوز نمیدانیم که چگونه پایان خواهد یافت. با این وجود، یک نکته واضح است و آن این که این تحولات فاجعه بار متاسفانه با امتناع سرسختانه به قول اورول دیدن رژیم روسیه “آن طور که واقعاا هست” امکان پذیر شده است”.
او میافزاید: “غرب به سادگی نسبت به رویدادهای در جریان “اورولی” در روسیه در دو دهه گذشته مانند نقض بی شمار آزادی بیان و نقض حقوق بشر از خود بی توجهی نشان داد. این بی تفاوتی است که به پوتین احساس معافیت از مجازات و مصونیت را بخشیده است”.