دیدبان مسجدسلیمان : انسانها در طول زندگی اجتماعی خود همواره سعی کرده اند در بهترین شرایط بقا زندگی اجتماعی خود را داشته باشند.
با مطالعه ی سیر تحولات تاریخ اجتماعی بشر از زندگی کوچ نشینی به زندگی یکجانشینی سپس تشکیل اولین روستاها و شهرها حرکت بشر به سمت رفاه ی اجتماعی بوده است.
بهطور کلی شرایط مختلفی باید وجود داشته باشد تا بتوانیم بگوییم عدهای اجتماعی زندگی کرده و یک جامعه را تشکیل میدهند:
سرزمین مشترک؛ یعنی در یک ناحیه و باهم زندگی کنند.داشتن روابط متقابل با یکدیگرفرهنگ مشترک و احساس مشابهی از عضویت، تعهد و تعلق به آن.
این عوامل سبب تشکیل نخستین اجتماعات بشری و در نهایت تکامل آن یعنی جامعه شده است.
اما شهرنشینی چگونه آغاز شد زندگی در روستاها همزمان با افزایش تولید ؛ رفاه ، امنیت و میزان جمعیت بود و با بالا رفتن تراکم جمعیتی در روستا ها و بهم پیوستگی روستاها به هم نخستین شهر های باستانی شکل گرفت. البته باید در نظر داشت که فقط جمعیت و تراکم سرمایه دست خوش تغییر نشد بلکه نوع و سبک زندگی انسان نیز تغییر کرده و مشاغل به صورت اختصاصی شکل گرفته بودند. به این صورت دیگر کسی قادر نبود همزمان همه کارهای خود را انجام داده و نیازمندی های خود را تامین کند. اگر تا پیش از این امکان هماهنگی جهت انجام همه امور مانند رسیدگی به محصول، تولید سفال، تهیه پوشاک، شکار، دفاع از روستا در برابر عوامل مهاجم؛ رسیدگی به دام ها و … برای خانواده های محدود یک روستا امکان پذیر بود، با افزایش جمعیت و تراکم آن، عملا امکان ادامه این شرایط وجود نداشته و مشاغل به صورت تخصصی در آمدند و ملزم به نوعی تقسیم کار تخصصی شد که در این شرایط گروهی تنها به کشاورزی پرداخته، گروهی تنها به تولید سفال و پس از آن به ساخت ابزار های فلزی مشغول شده و گروهی نیز وظیفه تامین امنیت و مبارزه با دشمنان را عهده دار شدند. به این صورت نخستین شهرهای جهان و به تبع آن حکومت ها شکل گرفته و زمینه برای عصر امپراطوری و اتحاد دولت شهرهایی که رفته رفته قدرتمند تر، پر جمعیت تر و بزرگ تر می شدند فراهم شده و به این ترتیب سر فصل جدیدی در زندگی انسان آغاز شد.
اما امروزه شهرهای جدید کاربرد ها دیگری برعهده خود دارند.
از شرایط مناسب جغرافیایی و اقلیمی، اعتقادات و باورها، عامل پدافندی و نظامی، عامل بازرگانی و عامل سیاسی، حکومتی و اداری، از جمله عواملی بوده که در دورههای زمانی مختلف، به شکل متفاوتی زمینه ایجاد شهرها را فراهم نمودهاندو برای شهرها نقش تعیین کرده اند.
شهر مسجدسلیمان نیز سیر تاریخی خاص خود را طی کرده است از پیدایش نفت و ورود صنایع به شهر و کانون توجه شدن برای اشتغال و به نسبت آن تغییر در شیوه ی زندگی ساکنین منطقه نقش آفرینی خود را آغاز کرد.
امکانات جدید شهری برای ساکنین منطقه ی خاص جغرافیایی جاذبه هایی داشت دسترسی به آموزش بهداشت اشتغال و …
با گذشت سالها و رکود نقش اقتصادی آن و شروع جنگ تحمیلی و تحریم های پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران کم کم این شهر را از کانون توجه دور کرد ضمن اینکه طرح ناکام جابجایی شهر و بوجود آمدن شهر جدید به دلایل گسل های فعال و مناطق آلوده به نفت اجازه توسعه ی شهر را نمی داد و شهر درفرسودگی و رکود عقب می نشست.
نیازهای اولیه شهری برای شهروندان نسبت به شهرهای اطراف استاندارد های لازم را از دست داد.
اما چرا امروز ساکنین مسجدسلیمان برای مهاجرت برنامه ریزی می کنند؟
در ابتدا تعریفی از مهاجرت داشته باشیم؛
مهاجرت عبارت است از: «جابهجایی و حرکت از یک محل، کشور یا شهر به جایی دیگر». بنابراین، مهاجرت به معنای حرکت از محلی به محل دیگر، درون یک کشور یا خارج از آن است. به هر حال، مهاجرت انسانها زیستی (بیولوژیک) نیست، بلکه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی است. اگر چه مهاجرت عموماً داوطلبانه است، اما گاهی اوقات به علل سیاسی اجباری است
انسانها برای مهاجرت دلایل ی دارند؛
جامعهشناسان دامنه گستردهای از عوامل مختلف را که میتوانند تصمیمگیری فردی و خانوادگی کوچ را تحتتأثیر قرار دهند، از آن جمله میتوان عوامل جمعیتشناختی مانند سن، جنس، آموزش، نژاد، ساخت و اندازه خانواده، عوامل جغرافیایی از قبیل فاصله، عوامل اجتماعی -روانشناختی مانند تمایل به امکانات رفاهی ، عوامل اقتصادی از قبیل درآمد و شغل و عوامل گرایشی از قبیل تمایل به بهبود وضعیت اقتصادی و درآمد، نزدیک بودن به دوستان و خویشاوندان و مانند آن را نام برد
برای تبین علل تمایل به مهاجرت در میان شهروندان مسجدسلیمان از علل جمعیت شناسی و جغرافیایی آن بگذریم مهمترین دلایل آن را در دو گروه روان شناختی و اقتصادی باید بررسی کرد.
به عنوان مثال نرخ امید به زندگی در مسجدسلیمان را بررسی کنیم و علل خودکشی در میان جوانان شهر و نتایج هولناک و ماندگار آن بر سلامت روانی شهروندان به دلایل قانع کننده ای خواهیم رسید و از جهت دیگر مسائل اقتصادی دیگر مسئله مهم در اخذ تصمیم برای مهاجرت است.
شهری با نرخ بالای بیکاری و رکود اقتصادی و تورمی بیش از مناطق همجوار شهروندام را تحت فشار قرارداده است تا از دیار و خواستگاه فرهنگی اجتماعی خود دور شوند و تجربه ای جدید داشته باشند.
در کنار این مسائل باید توجه به مشکلات و فشار ها بر شخص را نیز نباید نادیده گرفت.
عدم شایسته سالاری در نظام سیاسی اجتماعی خصوصا در بروکراسی اداری این شهر سبب شده است فرد به طمع دستیابی به کرامت انسانی ترک دیار کند.
متاسفانه برنامه ریزان شهری برای این معظل و مسئله اجتماعی برنامه ای ندارند.
به عنوان مثال نابودی روستاهای پشت سد گتوند که یک فاجعه ی زیست محیطی بوده است مشوقی برای احیای زندگی آنها نبوده است.
یا ایجاد فرصت های شغلی برابر بر اساس توانایی های فردی و تخصصی دیگر عامل بوده است.
پس شاید حق هر شهروند مسجدسلیمانی باشد به فکر مهاجرت از مسجدسلیمان باشد.
اول یاد بگیر یه متن بدون غلط املایی بنویسی. بعد هم چون غیرت و وطن پرستی نداشتی از شهرت مهاجرت کردی وگرنه وظیفه ساکنین یک شهر اینه که به رشد و پیشرفت شهرشون کمک کنن هر چقدر هم که شهرشون مشکل داشته باشه نه اینکه فرار کنن
حالا چرا بهونه میاری؟ تو هم مثل بقیه بذار و برو .همه می دونن مردم مسجدسلیمان عاشق مهاجرتن. اگه امکانات مسجدسلیمان اندازه پاریس هم بشه بازم مسجدسلیمانی ها به اهواز و اصفهان مهاجرت می کنن! این مردمی که من می بینم حاضر نیستن یک ریال توی شهر خودشون سرمایه گذاری کنن و فقط مسجدسلیمان رو برای دفن کردن اموات و تفریح و کباب خوردن میخوان. جالبه بعدم شکایت می کنن چرا اوضاع مسجدسلیمان خوب نیست!!!!