دیدبان مسجدسلیمان : آنگاه که رضا کودک کار، گفت: آرزوندارم، چون وقتی برای آرزوی کردن ندارم؛ ژرفای نابرابری نامشروع اجتماعی در ایران را باید عمیق تر از آنچه می پنداشتیم، می دیدیم.
نابرابری اجتماعی به شرایطی اطلاق می شود که افراد یک جامعه از موقعیت های برابر در دستیابی به فرصت ها و امتیازهای اقتصادی، اجتماعی، رفاهی و آموزشی برخوردار نیستند. گروه های خاصی راه کوتاهی برای رسیدن به امتیازات و موفقیت ها دارند، اما برخی برای رسیدن به همان اهداف باید راه طولانی تر و تلاش مضاعفی صرف کنند و گاهی حتی به این اهداف نمیرسند. بقول مرد از دست رفته ما: وقت نمیکنند به آنها فکر کنند!!!!
این گسترش نابرابری های اجتماعی سبب میشود در جامعه مسائل اجتماعی دیگری نمایان شود که انسجام اجتماعی و اعتماد عمومی را هدف قرار میدهد.
درنتیجه نارضایتی های عمومی افزایش می یابد افراد محروم از امتیازات اجتماعی جامعه، نسبت به کسانی که در رفاه بیشتر هستند و هدف ها و امتیازات در جامعه برای آنها سهل الوصول تر است، بدبین می شوند و آنها را مسبب شرایط خود میپندارند، لذا جایگاه خود را شایسته نمیبینند و معترض به جایگاه دیگر عناصر تشکیل دهنده جامعه میشوند. این در تضاد قرار گرفتن رویارویی خطرناکی برای جامعه پدید خواهد آورد که جامعه دو قطبی دارا و ندار ماحصل آن است.
شکاف در روابط اجتماعی یکی دیگر از پیامد های نابرابری اجتماعی است. این مسئله زمانی روی می دهد که ارتباط و تعامل قشر مرفه جامعه با اقشار ضعیف تر کاهش می یابد یا بکلی قطع میگردد. این جداسازی اجتماعی سبب ایجاد نوعی بدبینی می شود که هرگروه نسبت به آن یکی داشته و حس خصومت و دشمن پنداری پیدا میکنند.
نابرابری اجتماعی “رضا” ی برنامه ماه عسل، آنجایی دردناک تر میشود که آرزوی های برباد رفته بزرگ مرد کوچک در رسانه ای بعنوان چالش اجتماعی مطرح می شود که در تبلیغات بازرگانی اش با دنیای واقعی رضا فرسنگ ها فاصله وجود دارد.
در سریال هایش، خانواده ایرانی با خانواده حقیقی در متن جامعه، متفاوت است و اخبار منتشر شده اش از رفاه و عدالت اجتماعی، با واقعیت موجود در ایران بسیار فاصله دارد!!!
آری، “رضا” آن کودک کار حالا در میان ما نیست اما “رضا” های زیادی در جامعه ما هستند که رضایتی از وضع خود ندارند. اما آیا عدم رضایت آنها در لابی های مجلس یا نطق های دولتی جایی دارد؟
آیا قانونگذاران یا دولتمردان ما در خیابان ها و کوچه و بازار ایران شاهد “رضاهای” ایرانی هستند؟؟و پای درد دل های آنها نشسته اند؟
و براستی نقش سازمانها و نهادهای مسئول مانند شهرداری، بهزیستی، آموزش وپرورش و سایر دستگاههای اجرایی برای ساماندهی کودکان کار چیست و چرا صدایی و اظهار تاسفی نمادین هم از آنان بگوش نمی رسد؟
دسترسی به این یادداشت در وبگاه رسمی حزب جمهوریت ایران اسلامی : https://hjie.ir/?p=487
لینک کوتاه : https://didbanpress.ir/?p=6182