دیدبان مسجدسلیمان : «و اجعل مشورتک من یخاف الله» : در مشورت خود کسانى را قرار ده که خدا ترس باشند.
یکی از آفت های اجتماع انفعال جامعه ی مدنی و سیاسی است . از سوی دیگر قدرت یافتن عصبیت و قوم سالاری است گذشته از کارکرد مثبت عصبیت که همانا ایجاد همبستگی و انسجام اجتماعی است از سوی دیگر می تواند به قطبی سازی فضای سیاسی اجتماعی و حتی فرهنگی جامعه بینجامد.
جامعه مدنی تنظیم کننده رفتار شهروندان در نهادینه شدن ارزش هاست و در عین حال اینکه اجتماع پذیری افراد و محدود کردن دخالت های دولت را بر عهده دارد. عامل ارتباط دولت با مردم نیز به شمار می آید. به بیان دیگر، جامعه مدنی حیطه ای خارج از سه نظام دولت ، اقتصاد و خانواده است. اگر خانواده را حیطه خصوصی بدانیم، می توانیم دولت را حیطه حاکمیت و اعمال قانون و بازار را حیطه اقتصاد تلقی کنیم، بین این عرصه، حیطه ای می ماند که متعلق به اجتماع است و آن را حیطه عمومی یا حیطه اجتماعی یا همان جامعه مدنی می نامیم.
مبانی جامعه مدنی
جامعه مدنی بر اساس ساز و کارهای چهار گانه ذیل استوار است:
الف) احزاب و تشکلهای سیاسی
ب)کانونها و مجامع فرهنگی، ادبی هنری، علمی، دینی و ….
ج)اتحادیه ها، سندیکاها، انجمنها و تشکلهای حرفه ای و صنفی
د)شوراها و نهادهای اجتماعی (شورای شهر و روستا و..)
به این ترتیب، جامعه مدنی جامعه ای است متشکل از گروههای ارادی، داوطلبانه، مستقل و خودگردان که با هدف پیشبرد منافع، علاقه ها و سلیقه های افراد تشکیل می شود. این گروهها می توانند شکل صنف، اتحادیه، باشگاه، انجمن، سازمانهای غیردولتی، سندیکا و موسسه های رسانه ای(ناشران، مطبوعات و رادیو و تلویزیونهای مستقل) را پیدا کنند. مجموعه این گروهها بر اساس قاعده و مقررات مشخص، شفاف و روشن در شبکه ای از روابط مبتنی بر روح مسالمت جویی، اخلاق مدنی، مدارا و تساهل، همزیستی و همکاری با یکدیگر به حیات خود ادامه می دهند. این تشکلها در جامعه، هویت سازمانی مشخص و تعریف شده دارند و این هویت عامل نگهدارنده آنان به شمار می آید.
بازیگران اصلی جامعه مدنی، شهروندانی هستند که مشارکت اجتماعی از جمله حقوق شهروندی آنها محسوب می شود . مشارکت اجتماعی شهروندی را می توانیم این گونه تعریف نماییم که سطحی از برقراری ارتباط با نهادهای جامعه از جمله نهادهای مردم نهاد و احزاب و سندیکاها و اصناف و توانایی تحلیل و درک مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی همراه با مراقبت از محیط زندگی و توسعه پایدار خود است؛ مانند دانستن اسامی مدیران شهری، پذیرش مسئولیتهای اجتماعی و … شهروندی یکی از نقشهای اجتماعی اصلی افراد در جامعه مدرن است.
یکی از ارکان تشکیل دهنده جامعه مدنی پارلمان شهری یا شورای شهر است که با مشارکت اجتماعی شهروندان و احزاب و گروه های مطالبه گر اجتماعی و سایر گروه ها از قبیل قومی و ایلی شکل می گیرد.
یکی از تهدید ها بر علیه جامعه مدنی و به حاشیه راندن نقش آن در جامعه ، ورود عصبیت و قوم سالاری در انتخاب و انتخابات است جایی که منافع شخص ایلی و قبیله ای بر عقلانیت و خرد جمعی چیره می شود. قوم سالاری زمانی اثرات مخرب و زیان بار آن بر جامعه تحمیل می شود که انتخاب قوم و ایل و طایفه بر اساس خرد جمعی منفعت طلبانه باشد و به نوعی شایستگی و صلاحیت های فرد نامزد در رده های بعدی ملاک قرار بگیرد.
این نحوه ی گزینش و سپس حمایت علاوه بر اثرات مخرب بر جامعه مدنی ، ملاک گزینش اصلح را هم دستخوش تغییر می کند. پیروزی به هو نحو و منتخب شدن هر کس، فردایی تیره برای مدیریت شهری و جامعه به دنبال خواهد داشت.
برای کنترل عصبیت و مدیریت قوم سالاری تقویت ارکان جامعه مدنی است تشکیل گروه های از نخبگان و الیت های جامعه با تنوع در شایستگی های حرفه ای و شخصی و سلایق سیاسی است.
گروه هایی که به واسطه مقبولیتی که در جامعه دارند می توانند با معرفی شایستگان به جامعه کار انتخابات گزینه اصلح را سهل کنند و از سوی دیگر با جریان های منفعت طلب و دلالان سیاسی مقابله ای مسالمت آمیز داشته باشند.
گروه نخبگان با بررسی و رصد کاندیداها و تعیین ملاک هایی برای ارزیابی آنها ، راه را برای تهیه ی لیستی که نیازهای جامعه مدنی و اجتماع شهروندی را پاسخ می دهد؛ فراهم می کند. این لیست بر اساس خرد جمعی و عقلانیت تهیه می شود و اثرات منفی حب و بغض و تمایلات قوم سالارانه را کاهش می دهد و سبب مشارکت عمومی و اعتماد حداکثری به برگزاری انتخابات می شود.
جامعه مدنی به عنوان واسط میان دولت خانواده و اقتصاد راهی برای زنده ماندن جز تشویق به مشارکت شهروندی ندارد. انتخابات فرصتی برای بروز و جلوه این مشارکت است که نخبگان جامعه باید از تک رویی و جزیره ایی عمل کردن فاصله گرفته و با تمرین و ممارست در پذیرش رای و گفتمان راهنمایی توده و عام در انتخابات باشند تا از ضعف دموکراسی یعی برابری رای یک خردمند با سفیه جلوگیری کنند.