این روزها درفضای مجازی پیرامون إنتصاب استاندار خوزستان سخن فراوان است و حکایت از سفرها و نشست ها و رایزنی ها و روایت از سخن ها و اظهارنظر صاحبان مقام و جایگاه ، مستمرا درست و نادرست نشر میشود.
دراین میان مطالبه گران و فعالین سیاسی اجتماعی گاه برای معرفی یک مدیر مطلوب شاخص هایی برمبنای علائق و تفکرات خود بیان میکنند
عده ای با خودفراموشی عمدی گزینه هایی از جریان شکست خورده ی انتخابات چهاردهم را طرح میکنند و با سوء استفاده از واژه ی وفاق سعی در تحکیم رای خود دارند
عده ای علیرغم اطلاع از چرخش حاکمیت از تصدی امور توسط نظامیان همچنان گزینه های نظامی طرح می کنند
عده ای بدنبال پول سالارانی هستند که از اقتصاد تنها تاسیس و احداث را میشناسند و با نگاههای رقومی خود در سالهای تصدی ، ارقام نجومی ورود نقدینگی به استان و بهره های متصور از آنرا شمارش و ازدیاد آنرا جشن گرفته و توسعه تصور میکردند.
اما از این میان عده ای نیز بدنبال نصب یک استاندار با ویژگی قومی و منصوب به قوم بزرگ عرب استان هستند که روی سخن این نوشتار با دسته ی اخیر است .،
در مقام تحلیل و قضاوت رویکردهای برشمرده ،عقلانیت و ابزار منطق راستین ترین تکیه گاه و مستندی ست که میتواند آراء ما را به یکدیگرنزدیک کند
در نتیجه ارزیابی خود را از رویکردقومی با طرح چند سوال آغاز میکنم
الف آیا انتظارما ازنصب استاندار تسهیل در روند توسعه ی جامعه و کاهش آسیب ها بویژه درمناطق کم بهره مند وارتقاء فرهنگی واجتماعی و اقتصادی حمعیت محروم است ؟
ب آیا جوامع کم بهره مند اختصاصا شامل جمعیت عرب استان است؟
ج آیا نصب استاندار عرب موجب توسعه ی جامعه ی عرب و نصب استاندار بختیاری عامل توسعه جامعه ی بختیاری خواهد بود؟
د آیا نصب استاندارعرب موجبات ایجاد مطالبه در قومیت بختیاری برای انتصاب استاندار بختیاری نخواهدبود؟
ه آیا نصب استاندار عرب برای شکستن تابوی انتصاب مدیران عرب درجایگاههای عالی است ؟
۱-ه آیا انتصاب یک مدیر عرب درجایگاه رفیع دبیر شورای امنیت ملی ایران و درمقطعی جانشین فرماندهی کل سپاه و فرماندهی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی .، همچنین انتصاب یک مدیر عرب در جایگاه استانداری هرمزگان .،مبین ساختگی بودن این تابو نیست ؟
۲-ه آیا انتصاب مدیران قومی موجب توسعه اقوام مورد نظر گردید؟
۳-ه هنگامی که شهردار اهواز یک عرب بود مناطق عربی و ساکنین آنان تغییرات مثبت قابل توجهی را تجربه کردند؟
۴-ه آیا وجود فرمانداران وشهرداران بختیاری در شهرهای لالی و ایذه و مسجدسلیمان باعث تغییرات قابل توجه توسعه ی حوزه ی مسئولیت آنها گردید؟
میدانیم که چنین نیست ..
مجموعه ی پرسش های فوق به آساتی بی منطقی حاکم بر این مطالبه و ناراستی نیت باصطلاح نخبگانی که بر طبل قومیتگرایی می کوبند را عیان می سازد .،
آیا هرگز با خود گفته ایم بیمار ما جامعه ی خوزستانی ست و نه خوزستان ؟
آیا هرگز با خودکفته ایم بیمار ما از کدام بیماری رنج میبرد ؟
آیا انتخاب وتوصیه ما برای برگزیدن استاندار شایسته ی وضعیت این جامعه ، مبتنی بر بیماری آن است یا بر اساس مطامع خود و یا بر ناآگاهی و تعصب؟
آیا این رویکردمصداق بارز “مردم فدای مطامع نخبگان ” نیست ؟
آیا چنین افراد را اگر. ناآگاهند میتوان “نخبه “نامید ؟
اگر آگاهند …!؟؟ شما نام بگذارید.
رویکردهای گزینش استاندار ( با تاکید بر رویکرد قومی )
این روزها درفضای مجازی پیرامون إنتصاب استاندار خوزستان سخن فراوان است و حکایت از سفرها و نشست ها و رایزنی ها و روایت از سخن ها و اظهارنظر صاحبان مقام و جایگاه ، مستمرا درست و نادرست نشر میشود. دراین میان مطالبه گران و فعالین سیاسی اجتماعی گاه برای معرفی یک مدیر مطلوب شاخص هایی […]