ستاره زنی است که خودش میگوید همیشه زندگیاش خراب میشود. او حالا از شوهرش شکایت کرده و او را متهم به رابطه با زنی متاهل کرده است. ستاره از جزئیات شکایت و البته زندگیاش برای دیدبانپرس میگوید.
*چطور با شوهرت آشنا شدی؟
قبل از سعید من دو بار ازدواج کردم. یک بار وقتی نوجوان بودم ازدواج کردم و نامزدم به من خیانت کرد و در دوران عقد از هم جدا شدیم. بار دوم با احمد که سر خیابان منزل پدرم بقالی داشت ازدواج کردم و بعد از ازدواج و بارداری متوجه شدم او زن دیگری هم داشته و به من دروغ گفته است. وقتی زن اولش فهمید من هم در زندگی آنها هستم بلوا به پا کرد و احمد من را طلاق داد و من ماندم و یک بچه. بار سوم با رسول ازدواج کردم که این هم شد عاقبتم.
*با رسول چرا دچار مشکل شدی؟
رسول مثل من قبلاً ازدواج کرده بود. او بچه داشت و همسرش را طلاق داده بود، وقتی با هم ازدواج کردیم گفت همسر سابقش هم ازدواج کرده است و قول داد مراقب من و دخترم باشد. دو سال بعد فهمیدم با همسر اولش رابطه دارد.
*یعنی رسول با زن اولش آشتی کرده است؟
به من گفته بود آن زن ازدواج کرده است. من هم باور کردم. بعد یک شب وقتی به توالت رفته بود تلفنش زنگ زد و من نام مهری همسر اولش را روی گوشیاش دیدم. فکر کردم شاید به خاطر بچهها زنگ زده است اما وقتی رسول تلفن را جواب نداد پیامکی از طرف آن زن آمد که نوشته بود عشقم کجایی! همین هم باعث شد حساس شوم و بعد هم فهمیدم اشتباه نکردهام.
*رسول درباره رابطهاش با همسر قبلیاش چه میگوید؟
وقتی رسول فهمید که من متوجه رابطه او شدهام گفت از مهری دو بچه دارد و حاضر نیست به خاطر من زندگیاش را خراب کند و اگر مهری طلاق بگیرد، باز با او ازدواج میکند. رسول پیشنهاد داد من در زندگیاش بمانم اما نه من این وضعیت را قبول میکنم و نه مهری.
*یعنی میخواهی از رسول جدا شوی؟
من از او شکایت کردم که جدا نشوم. میخواهم او را حفظ کنم. من شوهرم را دوست دارم.
*اگر کار به جدایی بکشد چه میکنی؟
من زخمهای زیادی خوردهام. مهریهام را میگیرم و با دخترم زندگی راحتی درست میکنم اما در این پرونده حق با من است، تا حقم را نگیرم گذشت نمیکنم.
*نمیخواهی گذشت کنی؟
اگر خسارتم را جبران کند گذشت میکنم.
*باید چهکار کند؟
خانهاش را به من بدهد. او مرد است میتواند کار کند، اما من نمیتوانم، بخشی از آن خانه ۲۰۰ سکه مهریه من است، بقیه را هم خسارت میگیرم و گذشت میکنم.