دیدبان پرس: یونس رفیعی منجزی؛ انتخابات پیش رو با توجه به وضعیت اقتصادی و تحولات سیاسی ملی و بین المللی اهمیت بسیار زیادی به خود گرفته است. پس شایسته است که در انتخاب گزینه ی اصلح ملاکی عقلانی مدنظر قرار گیرد.در سطح جامعه پس از بررسی های میدانی ملاک های متعددی برای انتخاب یک کاندیدا از سوی شهروندان مطرح می شود که در این مجال به بررسی و نقد این ملاک ها می پردازیم؛
یکی از ملاک های انتخاب در نزد عامه مردم سابقه ی مدیریتی و اجرایی قبلی است که تحت عنوان تجربه از آن یاد میشود. این که کاندیدا در مناصب قبلی خود چه رزومه و سوابقی را از خود به جا گذاشته باشد. این شاخصه شاید برای عامه مردم الگوی مهمی باشد اما یک نقص مهم دارد: آیا تجربیات یک پزشک یا مهندس یا یک وکیل یا معلم در حوزه قانونگزاری و نظارت بر اجرای قانون نقش دارد؟! آیا این اشخاص با داشتن حتی رزومه قوی میتوانند نقش مهم نمایندگی مجلس شورای اسلامی را به خوبی مناصب قبلی خود اجرا کنند؟ پس میتوانیم درک کنیم رزومه قبلی و به تبع آن مدرک تحصیلی آکادمیک به تنهایی نمیتواند ملاک شاخص تعیین اصلح باشد.
مورد بعدی که مدنظر رای دهندگان است گرایشات سیاسی است. این گزینه نیز نمیتواند به تنهایی ملاک خاص اصلح یابی باشد. افراد صرفا با داشتن تعلقات حزبی و گرایشات خاص سیاسی هم نمیتوانند صلاحیت لازم را برای خود و القا به دیگران داشته باشد. چه بسا رای به یک شخص با تمایلات حزبی سیاسی میتواند او را در جریان یک قطبیت سیاسی قرار داده و کاندیدا را در جبهه گیری های خاص سیاسی قرار دهد.
نظام سیاسی ایران دو قطبی با گرایشات منشعبی بسیار است. چه بسا افرادی که در مقاطع مختلف انتخاباتی همسو با حاکمیت یکی از دو گرایش سیاسی خط مشی سیاسی خود را تغییر داده اند که نشان میدهد این افراد بیشتر به دنبال مناصب هستند تا پایبندی به مرام سیاسی!
قوم گرایی یا طایفه سالاری مورد دیگری است که متاسفانه مدنظر رای دهندگان در مناطق با تکثر قومی یا گرایشات متعصبانه است. این ملاک سبب نوعی تنش اجتماعی می شود و فرد متعهد به تامین منافع قومی قبیله ای یا نژادی خود میشود و با تکیه بر صرف سبد رای دهندگان خود به نوعی خود را فقط نماینده تامین منافع این اقلیت می بیند. این نوع انتخاب یکی از خطرناکترین ملاک های انتخاب نامزد انتخاباتی است. نماینده خود را باید مقید به تمام رای دهندگان حوزه انتخابی خود بداند نه وام دار سبد آرا خاص!
ملاک بعدی که مورد نقد قرار میدهیم تبلیغات و پروپاگاندای رسانه ای است. شعار تبلیغاتی اِلمانها و نمادهای تبلیغاتی بیشتر روی رأی اولی ها یا افراد با پایه تصمیمات احساسی بیشتر تاثیرگزار است. فرد خود را در مواجه به حجم زیادی از رنگ و تصویر و شعار دیداری و شنیداری قرار می دهد و خود را خواسته و تعمدی اسیر وعده ها قرار می دهد. وعدههایی که در حوزهی شورای شهر است تا قوه مجریه و نه قوه مقننه!! آسفالت معابر و وعده احداث فرودگاه و پتروشیمی و بیمارستان… اما دریغ از اشاره به وظایف خطیر یک نماینده مجلس…
خوشبختانه نوعی ملاک انتخاب نیز در میان شهروندان ایجاد شده است که تحت عنوان عقلانیت انتخابی مطرح میشود.
عقلانیت انتخابی یعنی فرد به واقعیتهایی توجه دارد که ورای شعارها و تبلیغات است. شایستهگزینی با تکیه بر برنامه با قابلیت اجرا و عملی که فرد میتواند در تحلیل های خود حساب کند که از سال اول تا چهارم، چه برنامههایی در تعامل با سایر نهادهای قدرت خواهد داشت؟
افراد با مدنظر گرفتن سوابق و تجربیات ستاد انتخاباتی به سمت برنامه های شفاف و عقلانی کاندیدای مورد نظر می رود.
در عمل عموم به برنامه رای میدهد نه به زمینه های طراحی شده یا جبر محیطی!
مجلسی که بر اساس فرموده امام راحل در راس امور است و حسب فرموده مقام معظم رهبری جایگاه خطیری دارد نیاز تشکیلاتی آن داشتن نمایندگانی قوی است تا هدایتگر قانونی کشور در بحران ها و شرایط پیش رو باشد.
یونس رفیعی منجزی
۸ بهمن ۱۴۰۲