دیدبان مسجدسلیمان : براساس فصل هفتم و اصل صدم قانون اساسی، برای پیشبرد سریع برنامه های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم با توجه به مقتضیات محلی، اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان یا استان با نظارت شورایی به نام شورای ده، بخش، شهر، شهرستان یا استان صورت میگیرد که اعضاءی آن را مردم همان محل انتخاب میکنند.
در این اصل به مقتضیات محلی اشاره شده است و احتمالا همین امر دستاویزی شده برای دامن زدن به قوم گرایی در شهرستان هایی مانند مسجدسلیمان!
در جوامع شهری که احزاب سیاسی، رنگ و بوی خویش را از دست داده اند و به زعم اشتباه برخی، قومگرایی بدیلی گردیده بجای تحزب، سوق دادن این ظرفیت ها و پتانسیلهای خانوادگی و اصطلاحا خُرده جوامع، به سوی قوم گرایی و طایفه سالاری، ظلمی است که از سوی بزرگان این طوایف رخ میدهد و شوربختانه بسیاری از جوانان و متعقلین هم، تمکین مینمایند.
قانونی یا غیر قانونی تبلیغات انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا آغاز شده است.احتمال میرود بخاطر دستیابی به این کرسیها ، صدها نفر در مسجدسلیمان کاندیدای کسب این جایگاه شوند. از این میان برخی غالبا درپی این هستند که اگر بر این صندلی جلوس نکردند، دست کم بتوانند با فراهم آوردن چند هزار رای در سبد آرا خود، توشه ای فراهم آورند برای تصدی مناصب و یا ارتقاء شغلی در محل کارشان!
از سوی دیگر کاندیداها برای دستیابی به آرا فامیلی و درون خانوادگی، از بذل و بخشش زمین ها و املاک در شهر گرفته تا استخدام اقوام خویش ، دریغ ننموده و حتی برخی راه یافتگان به شورا در سنوات قبل، افتخار خود را جذب خانوادگی و فله ای خویشاوندان در شهرداری عنوان میکنند و به آن میبالند!!
مع الوصف در محافل خصوصی و حتی عمومی درون طایفه ای به کرات دیده شده که بزرگان طوایف و ریش سفیدان ایشان، همچنان بر طبل طایفه گرایی کوبیده و کاندیداهای درون خانواده و طایفه خود را بدون در نظرگرفتن اصل شایسته سالاری بعنوان گزینه های مدنظر اول تا سوم معرفی میکنند و در نطق های بظاهر آتشین خود، فرزاندان خویش را در اولویت انتخاب قرار میدهند.
شوربختانه شناخت ایشان از طوایف و ابواب بختیاری به حدی تنزل یافته که گویی جزء اقوام و خویشان شان، کسی را نمیبینند و مرتبا از دیگر طوایف که از نظر کثرت و جمعیت بیشتر بوده و لاجرم در تعیین سرنوشت انتخابات و هدف دهی و سمت و سوی آن در شهرستان مسجدسلیمان، اثرگذاری بیشتر دارند، به نیکی یاد نمیکنند و ساز تفرق و جدایی مینوازند.
گویی هدف اصلی را که پیشبرد سریع برنامه های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم شهر، میباشد، از ابتدای امر، بدست فراموشی سپردهایم و راه به غلط میپیماییم!
فراموش نکنیم که مقتضیات این جامعه بدست خود ما رقم میخورد. بزرگان و ریش سفیدان طوایف باید دست از اصرار بر طایفه گرایی بردارند و اجازه دهند جوانان طوایف، شایسته گان را انتخاب نمایند نه صرفا قوم و خویش خود را بدون در نظر گرفتن اصل شایسته سالاری!
چه ایرادی دارد که بزرگان طوایف برخیزند و فلان شخص شایسته از دیگر طایفه را بعنوان گزینه مطرح و صاحب سبک، آگاه، باسواد و مشرِف به مشکلات و مسائل شهر و شهرداری و مثمرثمر برای شهرستان، به اقوام خویش معرفی از وی حمایت نمایند.
در شهری که کاندیداهای آن یا باید طایفه ای پرجمعیت داشته باشند، یا خود را به طوایف بانفوذ اجتماعی بیشتر که خود را صاحب و مالک شهرستان میدانند، بچسباند، یا از تمکن مالی برای ریختن پول در فضای انتخابات بهره برده و معیشت ضعیف توده مردم را هدفِ رای خریدن خود نمایند، یا برای رسیدن به کرسی شورا از زمینها و اموال عمومی مایه بگذارند؛ انتظار آبادانی و پیشرفت کاملا نابجا و دور از ذهن به نظر میرسد.
یادمان نرود حلقه مفقوده پیشرفت و تعالی در شهرستان مسجدسلیمان، تخصص و تجربه و وجاهت اجتماعی است که در کنار اصالت خانوادگی میتواند گره گشای مشکلات شهری باشد.
بیایید برای سربلندی و خوشبختی آیندگان، سکان اداره شهر را به شایستگان دهیم نه صرفا فامیل و بستگان!
محسن زمان پور – فعال سیاسی اصلاح طلب
عامل اصلی این نقیصه فساد سیستمهای نظارتی است و بس